چشم انداز آینده تحقیقاتی واقعیت مجازی درمانی درکنار تعدیل عصبی غ
چشم انداز آینده تحقیقاتی واقعیت مجازی درمانی درکنار تعدیل عصبی غیرتهاجمی و تصویربرداری عصبی Frontiers in Human Neuroscience
این بررسی تا اینجا شواهد استفاده از واقعیت مجازی درمانی در جمعیتهای گوناگون بالینی را به عنوان ابزاری جدا یا ضمیمه مداخلات معمول توانبخشی عصبی مورد تفحص قرارداده است. با این یک سوال باقی میماند؛ آیا میتوان اثرات مثبت واقعیت مجازی را به تکنیکهای تعدیل عصبی مانند tDCS افزود، و یا آیا ممکن است ترکیب این فناوریها روش هدفمندتری برای پایش اثرات واقعیت مجازی بوسیله روشهای تصویربرداری مغزی غیرتهاجمی مانند fNIRS و EEG را فراهم کند؟
افزودن واقعیت مجازی درمانی به tDCS
تحریک فراجمجمهای جریان مستقیم روش نو ظهوری برای تحریک مغزی غیرتهاجمی است که از جریان الکرتیکی شدت پایین مستقیم برای تعدیل تحریکپذیری نورونهای غشری و شبکههای مرتبط با آنها استفاده میکند. بوسیله قرار دادن آند مثبت یا کاتد منفی بر روی پوست سر tDCS میتواند تحریکپذیری نورونهای قشری زیری را به شکل خاص قطبی تسهیل (tDCS آندی) و یا مهار (tDCS کاتدی) کند. به دلیل چنین اثر تعدیل عصبی قدرتمندی، tDCS معمولا به عنوان ضمیمه قبل (آفلاین) یا در طول (آنلاین) درمان توانبخشی برای بهبود عملکرد شناختی حرکتی در افراد سالم و یا جمعیت بالینی مورد استفاده قرار گرفته است.
در تئوری، استفاده از tDCS در کنار واقعیت مجازی درمانی برای افزوده شدن توانبخشی عصبی به نظر تکمیل کننده میرسد. بررسی که توسط لی و چان در سال 2014 انجام شد مشاهده کرد که پس از 15 جلسه واقعیت مجازی درمانی با tDCS کاتدی آنلاین بر روی قشر حرکتی آسیب ندیده بیماران سکته زیرآستانه شدید، جمعیت مورد بررسی نسبت به گروه شم بهبود در مقیاسهای بالینی خاص مربوط به سکته، تست عضله دستی و ایندکس بارتل را نشان دادند. سپس کیم و همکاران در سال 2014 نشان دادند که اضافه کردن tDCS آنلاین آندی بر روی قشر حرکتی آسیب ندیده در کنار واقعیت مجازی درمانی نه تنها کارکرد دست بالایی را بهبود بخشید، بلکه تحریک پذیری قشرینخاعی در بیماران سکتهای زیرآستانه شدید را افزایش داد.
در مقابل یافتههای اشاره شده، نتایج متناقضی توسط ویانا و همکاران در سال 2014 گزارش شد که اثرات ترکیب واقعیت مجازی با tDCS آفلاین آنودی بر روی قشر حرکتی بیماران سکتهای در طول 15 جلسه 1 ساعته واقعیت مجازی درمانی مقایسه کرد. در حالیکه نتایج هیچ تفاوت آماری در اندازهگیریهای بالینی مختص سکته (ارزیابی فاگل-میر، ارزیابی حرکتی ولف) در کارکرد بازوی بالایی بین بیمارانی که tDCS واقعی دریافت کرده بودند نسبت به گروه شم نیافت، باید به یاد داشت که بیش از 50% از بیمارانی که tDCS آنودی به همراه واقعیت مجازی درمانی دریافت کردند از لحاظ بالینی بهبودهای معناداری را در اسپاسم مچ دست پس از درمان نشان دادند. بر اساس این یافتههای محدود VR و tDCS، میتوان دید که اعمال tDCS در طول واقعیت مجازی درمانی فاکتوری معنادار در تقویت اثرات واقعیت مجازی درمانی به تنهایی است، که در ترکیب tDCS و توانبخشی عصبی نیز اینگونه است. گرچه ترکیب واقعیت مجازی و تعدیل عصبی (tDCS) بیشتر در اختلالات حرکتی اعمال شده است، با توجه به بهترین دانشمان میتوان گفت که هیچ بررسی شناخته شدهای در زمینه ترکیب این دو فناوری برای اختلالات شناختی و خلقی وجود ندارد. بنابراین درمانگرانی که از اکنون استفاده از واقعیت مجازی درمانی را در اختلالات روانی و خلقی اتخاذ کردهاند به شکل بالقوه میتوانند از استفاده همزمان VR و tDCS برای افزودن مزیتهای درمانی فراتر از واقعیت مجازی درمانی به تنهایی بیشترین استفاده را ببرند.
احتمال دارد که اثرات ترکیبی VR و tDCS تحت تاثیر ترکیب فاکتورهای گوناگونی باشد. برای مثال: 1) خصوصیتهای عمومی جمعیت (مثلا مناطق تحت تاثیر در مغز)؛ 2) پارامترهای tDCS مانند مکان قرارگیری الکترود (منطقه متاثر یا غیرمتاثر)، قطبیت (آنودی یا کاتدی)، زمانبندی اعمال tDCS (آنلاین یا آفلاین). در چنین مواقعی که تاثیرمداخلات ترکیبیVR و tDCS وابسته زمانبندی و مکان قرارگیری است (یعنی کی و کجا را تحریک کنیم)، روشی برای شناسایی و پایش تغییرات در کارکردهای نوروفیزیولوژیک در حین دریافت درمان توسط بیمار برای بهینه سازی اثرات مداخله حیاتی است. از این رو روشهای تصویربرداری عصبی میتوانند برای پایش پیشرفت درمان واقعیت مجازی مورد استفاده قرار بگیرند که در بخش بعدی خواهیم دید.
اگر به این موضوع ها علاقه دارین پیشنهاد میکنیم با دانلود نرم افزار واقعیت مجازی درمانی از بقیه مقاله ها دیدن فرمایید.
https://500px.com/p/samihberge3?view=photos |
https://qiita.com/SamihBerge3 |
https://www.mapleprimes.com/users/SamihBerge3 |